نقش معلم در بهداشت روانی کودکان
نقش معلم در بهداشت روانی کودکان تحقیقات گوناگون در این زمینه نشان میدهد رفتار اطفال دبستانی بسیار به رفتار معلمان آنها بستگی دارد، چنانچه معلمی روش محبتآمیز همراه با انضباط منطقی در کلاس خود به کار گیرد، از همکاری، علاقهمندی و قدرت ابتکار شاگردانش بهرهمند خواهد شد.
برعکس، معلمی که از روش پرخاشگرانه و زور و تهدید استفاده میکند، شاگردانش نیز با بیانضباطی در کلاس، بیتوجهی به درس و پرخاشگری صریح ظاهر میشوند. چنین معلمی نمیتواند منبع دانش برای اطفال باشد و اگر از طریق تنبیه و پرخاشگری هم بتواند انضباط را در کلاس حاکم سازد، چنین حالتی پایدار نخواهد بود و نمیتواند احساس همکاری و علاقهمندی در شاگردان به وجود آورد. میل به پیشرفت درسی در اغلب کودکان وجود دارد و این تمایل تنها هنگامی ارضا میشود که هدفهای مورد نظر کودک خارج از دسترس او نباشد. تلاش معلم نباید تنها به این منجر شود که دانشآموزان بهترین نمره را کسب کنند؛ بلکه باید بکوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسوولیت دهد و تا حد امکان به پرورش فکری، روانی و جسمانی کودک بپردازد. معلمان در محیط آموزشگاهی میتوانند با ارائه ارزشهای صحیح و منطقی بزرگسالان، به دانشآموزان به نحو احسن کمک کنند. دادن پاداش مناسب، شناساندن و تدارک مدلهای درست اخلاق و تربیتی جهت همانندسازی و یاری کردن آنها جهت رضایت داشتن از محیط مدرسه، از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا کودکان اغلب با کنترل درونی نامناسب و اجتماعی شدن نامطلوب به مدرسه میآیند. اگر کمک معلمان نباشد، چنین کودکان در مدرسه نیز شکست میخورند و انگیزه بسیار کمی برای پذیرش ارزشهای صحیح مدرسه خواهند داشت؛ کودکی که رضایت کافی از مدرسه به دست نیاورد، اغلب در همانندسازی با اولیای مدرسه شکست میخورد و با مشکلات منضبطی و تحصیلی مواجه میشود و در نهایت، عده زیادی از آنها ترک تحصیل میکنند.